تفسیر موضوعى چیست؟ و چه مشکلاتى را حل مى کند؟
پاسخ به این دو سؤال مهم اثر عمیقى در فهم صحیح تر و بهتر کتاب هایى چون کتاب حاضر دارد; و تا جواب این دو پرسش روشن نشود نمى توان به خوبى دریافت که این گونه کتاب ها چه هدفى را تعقیب مى کند؟
در پاسخ سؤال اول یادآور مى شویم که «قرآن مجید» کتابى است که در طول 23 سال با توجّه به نیازها و شرایط مختلف اجتماعى و حوادث گوناگون نازل شده، و همگام با پیشرفت جامعه اسلامى پیشروى کرده است.
آیات سوره هایى که در مکه نازل شده عمدتاً ناظر به تحکیم پایه هاى ایمان و اعتقاد نسبت به توحید و معاد، و مخصوصاً مبارزه شدید و پى گیر با شرک و بت پرستى است; در حالى که آیات سوره هایى که در مدینه نازل شده و طبعاً بعد از تشکیل حکومت اسلامى بوده ناظر به احکام اجتماعى و عبادى و سیاسى و تشکیل بیت المال و نظام قضایى اسلام و مسائل مربوط به جنگ و صلح و نبرد با منافقان و امثال آن مى باشد که اسلام با آن درگیر بوده است.
بدیهى است هیچ یک از این مسائل به صورت یک رساله عملیه یا یک کتاب درسى و کلاسیک مطرح نشده، بلکه طبق نیازها، و مناسبت ها، و ضرورت ها، آیات نازل گشته است، مثلا ملاحظه مى کنیم که احکام مربوط به جهاد و دستورات جنگى و عهدنامه ها و اسیران و غرامت هاى جنگى و مانند آن به طور پراکنده در هر غزوه به مناسبت آن غزوه نازل شده، درست مانند نسخه هاى یک طبیب ماهر که هر روز به تناسب حال بیمار مى نویسد تا او را به سلامت کامل برساند.
حال اگر آیات قرآن را که در هر سوره از سوره ها نازل شده به ترتیب تفسیر کنیم نام آن «تفسیر ترتیبى» خواهد بود، و اگر آیات مربوط به یک «موضوع» را از